موضوع انشا :قضاوت
قضاوت کردن از نوع طرز فکر خود نسبت به دیگران و یا قضاوت کردن از روی ظاهر فرد اصلا کار شایسته و پسندیده ای نیست.
خداوندا؛ به من بیاموز قبل از آنکه درباره راه رفتن کسی قضاوت کنم، کمی با کفشهای او راه بروم.
زندگی هم همینطور است.
وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می کنیم، آنچه می بینیم به درجه شفافیت پنجره ای که از آن مشغول نگاه کردن هستیم بستگی دارد.
قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و از خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که به جای قضاوت کردن فردی که می بینیم درپی دیدن جنبه های مثبت او باشیم؟
آیا در دادگاه جمع دوستان! کوچکترین حقی برای دفاع او قائل هستیم؟؟
ببینیم می توانیم همه چیز را فقط سیاه یا فقط سپید نبینیم؟
بهتر نیست خودمان را جای آن شخص بگذاریم؟
آیا قدرت دفاع در جمعی که همه علیه کسی صحبت می کنند را داریم؟
مگر نشنیده ایم که اگر خلافی را هم دیدی فقط به خود او تذکر بده و از بیانش سرباز زن؟
چه برسد به اینکه ندیده باشی و یا اصلا نبوده باشد؟؟
داستان شعیب پیامبر را شنیده ایم که به خاطر تنها یکبار قضاوت زودهنگام، پیامبری از نسلش برداشته شد؟؟و مهمتر اینکه آن قضاوت به آبروی کسی مربوط نبود.
نظر شما در مورد این انشا چه بود ؟ نظر بزارید.
درباره این سایت