انشا با موضوع روز معلم
عشق با تو آغاز شد.
کلاس خاطره ها با یاد تو جان گرفت.
تو در سپیدی برگ های دفتر دلمان جریان داری.
تو بودی و کوله باری از مهر؛
ما بودیم و تشنگی در وادی محبّت تو ما بودیم
و خانه های دلمان در آستانه چلچراغی از مهربانی ات.
بر لبت باران نور بود و دل ما کویر تاریکی؛
قطره قطره بر سطح ترک خورده زمین دلمان باریدی
و علم در ما جوانه زد.
نگاهت، مکتب عشق بود و ما مکتب نشین چشم هایت بودیم.
ما دست در دست تو نهادیم تا راه پرپیچ و خم زندگی
را با تو گام برداریم.
دل به دل ما سپردی و گرمای وجودت را در سرمای تمام فرازها و نشیب ها همراهمان کردی تا در یخ بندان جهالت،
در جا نزنیم.
چراغ دانشی که در دست ماست،
روشنایی از تو دارد، معلّم
نظر شما در مورد این انشا چه بود ؟ نظر بزارید.

انشاء پاییز نگارش پایه یازدهم-درس اول

انشا باران صفحه 20 کتاب نگارش پایه دهم

انشا گذر رودخانه صفحه 21 کتاب نگارش نهم

انشا ازاد صفحه 20 کتاب نگارش هشتم

انشا حیاط مدرسه صفحه 20 کتاب نگارش هفتم

انشا با موضوع زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد

انشا با موضوع دیدن یک شکار چی از دریچه ی چشم یک آهو

تو ,دلمان ,انشا ,دل ,بودیم ,قطره ,با تو ,ما بودیم ,انشا با ,بودیم و ,دل ما

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آفتاب نت کجاشُ ديدي خلاصه کتاب حقوق جزای اختصاصی 1 میر محمد صادقی سنگواره ها آموزشگاه کامپیوتر و حسابداری در شهریار تدریس دروس انسانی (به زبان آدمی زاد) ENGLISH FOR STUDENTS مطالب اینترنتی arbakel وبلاگ شخصی حسین رضازاده