موضوع انشا: اگر چه عاشق برفم بهار هم خوب است
ثانیه ها ,دقیقه ها,ساعت ها,روزها و شب ها,فصل ها و تمام اتفاقات خوب و بد این دنیا درگذرند. حتی به فاصله یک چشم به هم زدن. هیچ ساعتی برای هیچ فردی در هیچ جای دنیا متوقف نمیشود.چه در زمستان و چه در بهار.
خودم را و زندگی ام را در زمستان شناختم و پیدا کردم. فصلی که سادگی و یکرنگی را از او آموختم همان سفید پوش مهربان که برف و باران را به ما هدیه داد.
من عاشق برفم. زیبایی ای که در گلوله های برفی می بینم هیچ جا نمی توانم پیدا کنم. آرامشی که تماشای بارش برف به من میدهد وصف ناشدنی است. می توانم به راحتی ساعت ها با فراغت جلوی پنجره اتاقم بنشینم واز تماشای این منظره زیبا لذت ببرم. سردی گلوله های برف گرمای دلنشینی در دلم ایجاد می کند.
من زاده ی زمستانم . فرزند برفم. زمستان برایم تداعی کننده خاطرات خوب زندگی ام است.خاطراتی سرشار از خنده و شادی. پدرم را در شبنم های دوست داشتنی می بینم .باران را می گویم , بی هوا می آید و هوای دل ما را هم ابری می کند. اما او همه چیز را می شوید . می شوید و میبرد و گم میکند تا برای فصل شکوفه ها آماده شویم.
بهار هم خوب است . صدای چهچه بلبلان مرا به آن سوی پرده واقعیت می برد . لطافت را باید از شکوفه های سفید و صورتی بهار بیاموزم. چمن های تازه سبز شده نفس تازه ای به زندگی ام می دهند.
چقدر خوشحالم بهار است . چقد خوشحالم این زمستان هم بودم.
نظر شما در مورد این انشا چه بود ؟ نظر بزارید.
انشاء پاییز نگارش پایه یازدهم-درس اول
انشا باران صفحه 20 کتاب نگارش پایه دهم
انشا گذر رودخانه صفحه 21 کتاب نگارش نهم
انشا ازاد صفحه 20 کتاب نگارش هشتم
انشا حیاط مدرسه صفحه 20 کتاب نگارش هفتم
ها ,هم ,بهار ,های ,زمستان ,برفم ,عاشق برفم ,هم خوب ,بهار هم ,زندگی ام ,خوب است
درباره این سایت